اسماعیل حقی بروسویاِسْماعیل حَقّی بُروسَوی، یا اسکداری، اسکوداری ۱۰۶۳- ۱۱۳۷ق/۱۶۵۳- ۱۷۲۵م، مفسر، شاعر و از مشایخ فرقه جَلوتیه بود. ۱ - شناخت اجمالیکنیه او ابوالفدا، نام پدرش مصطفی و جدش بایرام قاووش پسر شاه خدابنده بود. پدر اسماعیل در استانبول میزیست و یک سال پیش از تولد وی به سبب آتش گرفتن خانه و از هم پاشیدگی زندگی، به قصبه آیدوس نزدیک ادرنه مهاجرت کرد و اسماعیل در آنجا تولد یافت. پدرش او را نزد عثمان فضلی آت پازارلی، شیخ سلسله جلوتیه برد و چنانکه اسماعیل خود میگوید بعدها شیخ گهگاه به وی میگفت که تو مرید ما بودهای. [۱]
کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۶۶، بیروت، ۹۵۷م.
۲ - نسبشناسیاسماعیل از سادات علوی بود و نسبت وی با ۱ واسطه به حضرت علی (ع) میرسید. [۲]
اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۸، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
۳ - تحصیلاتوی در ۰ یا سالگی به توصیه استاد برای تحصیل علوم ظاهری و حضور در مجلس درس عبدالباقی افندی از آیدوس به ادرنه رفت و در آنجا به تحصیل زبان و ادبیات عرب ، منطق ، فقه ، حدیث ، کلام و تفسیر پرداخت. سپس در ۰ سالگی به دعوت عثمان فضلی به استانبولرفت. [۳]
اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۵، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
[۴]
بستانی، ج۳، ص۲۰.
در آنجا علاوه بر اینکه در مجالس وعظ عثمان فضلی و دیگر عرفای مشهور حضور مییافت، در تحصیل علوم ظاهری نیز همچنان کوشا بود، چنانکه تجوید، خطاطی و زبان فارسی را نیز در استانبول آموخت و به ویژه در کتابهای عرفانی فارسی همچون آثار عطار ، مولوی ، حافظ و جامی تعمق کرد و در همین دوران به ترجمه و تفسیر برخی از آیات قرآن کریم و احادیث نبوی پرداخت. [۵]
اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۵، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
[۶]
بستانی، ج۳، ص۲۰.
۴ - رویدادهای تاریخی۴.۱ - ۸۶۰ق/۶۷۵مدو سال بعد در ۰۸۶ق/۶۷۵م به اشارت استادش به اسکوب اسکوپیه رفت و تکیه یا خانقاه جلوتیه را در آنجا بنا نهاد و با دختر شیخ مصطفی عشاقی ازدواج کرد، اما در آنجا به سبب سخنانی که بر خلاف اعتقاد عامه بر زبانش جاری میشد، از سوی مفتیان و مقامات مذهبی آزار دید و سرانجام پس از سال عثمان فضلی او را به کوپرولو منتقل کرد. [۷]
بستانی، ج۳، ص۲۰.
اسماعیل حقی پس از ۴ ماه اقامت در کوپرولو، به استورومجه رفت و مدت دو سال و نیم نیز در آنجا به تدریس پرداخت. وقتی که عثمان فضلی از طرف سلطان محمد چهارم در ادرنه به سمت استادی در دربار منصوب شد، اسماعیل حقی را نزد خویش فرا خواند. ۴.۲ - ۶۸۵م/۹۶۰ق تا ۱۰۲ق/۶۹۱موی مدت چند ماه در خدمت استاد بود تا آنکه با فوت شیخ جلوتی بروسه، اسماعیل حقی در ۲ سالگی ۶۸۵م/ ۰۹۶ق به عنوان شیخ جلوتی در بروسه اقامت گزید. در آغاز، شرایط زندگی در بروسه برای او دشوار بود و برای تأمین معاش مجبور به فروش کتابهایش شد. [۸]
بستانی، ج۳، ص۲۰.
در آنجا بود که نگارش اثر معروف خود تفسیر روح البیان را آغاز کرد و پس از ۳ سال در ۱۱۷ق آن را به پایان رساند. [۹]
اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۵۲، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
تا ۱۰۲ق/۶۹۱م اسماعیل بار به دعوت استادش به استانبول رفت. دوبار در جنگ میان دولت عثمانی و دولتهای اروپایی شرکت کرد که در یکی از این جنگها مجروح شد. در این ایام عثمان فضلی به سبب انتقاد از سیاست خارجی حکومت عثمانی به دژ فاماگوستا در شمال قبرس تبعید شد و او اسماعیل حقی را به آنجا خواند و وی را به جانشینی خود تعیین کرد. اندک زمانی پس از بازگشت اسماعیل حقی به بروسه، عثمان فضلی در ۱۰۳ق/۶۹۲م وفات کرد و اسماعیل حقی به مقام قطبی سلسله جلوتی ارتقا یافت. سلسله مشایخ او از طریق عثمان فضلی با دو واسطه به هدایی محمود افندی میرسید [۱۰]
رفعت افندی، احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، ج۱، ص۷۳، استانبول، ۲۹۹ق.
اسماعیل حقی در ۱۱۲ق/۷۰۰م به مکه رفت و در بازگشت مدت سال در دمشق توقف کرد. در سفر بازگشت به وطن بر اثر حملهای که به کاروان شد، بسیاری از کتابهای او از میان رفت. ۴.۳ - ۱۳۰ق/۷۱۷م تا ۱۳۳ق/۷۲۱ماسماعیل چند سال بعد بار دیگر رهسپار حج شد و در ۱۳۰ق/۷۱۷م به دمشق رفت و در آنجا با صوفی مشهور دمشقی، عبدالغنی نابلسی ملاقات کرد. در مدتی که در این ناحیه اقامت داشت، آثار جدیدی به رشته تحریر کشید. در ۱۳۳ق/۷۲۱م به اسکدار بازگشت و حدود سال در آنجا اقامت گزید و ۰ کتاب و رساله مختلف در تصوف و اخلاق نگاشت. گفتهاند که در این هنگام به سبب ترویج اندیشه وحدت وجود، علما به وی اعتراض کردند و او مدت کوتاهی به قصبه تکفور داغی تبعید شد. [۱۱]
معلمناجی، عمر، اسامی، استانبول، ۳۰۸ق.
[۱۲]
رفعت افندی، احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، ج۱، ص۳۰، استانبول، ۲۹۹ق.
۴.۴ - ۱۳۶ق/۷۲۴مدر ۱۳۶ق/۷۲۴م به بروسه بازگشت و عزلت اختیار کرد و در آنجا کتابخانهای ساخت که تمامی کتابهای خود را وقف آن کرد، مسجد و تکیهای نیز در کنار کتابخانه بنا نهاد. ۵ - وفاتوی سرانجام در ۵ سالگی وفات کرد و در خانقاه خویش مدفون شد. در ۳۱۸ق/۹۰۰م مقبره وی بازسازی شد و امروزه به نام خانقاه اسماعیل حقی معروف است. درباره احوال و آثار او، کتابی با عنوان سلسله شیخ اسماعیل حقی جلوتی تألیف شده، که بار اول در ۸۷۴م، و بار دیگر گزیدهای از آن به کوشش دیلجل به طبع رسیده است. ییلدیز رساله دکتری خود را در دانشگاه سوربن ۹۷۰م درباره زندگانی اسماعیل حقی و تفسیر او نوشته است نک: همانجا. ۶ - آثارتألیفات اسماعیل حقی را بیش از ۰۶ اثر دانستهاند. او خود نیز تألیفاتش را متجاوز از ۰۰ اثر ذکر کرده است که از آن میان ۰ اثر به ترکی، و بقیه به عربی بوده است. ۶.۱ - چاپی۱.تحفه اسماعیلیه، استانبول، ۲۹۲ق/۸۷۵م. ۲. تحفه خلیلیه، که با عنوان الرساله الخلیلیة نیز از آن یاد کردهاند [۱۳]
واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع، ج۱، ص۵۵، قاهره، ۸۹۶م.
[۱۴]
زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۳.
[۱۵]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۱۹.
استانبول، ۲۵۶ق/۸۴۰م.۳.تحفه عطائیه، استانبول، ۳۰۴ق/۸۸۷م. ۴.تفسیر روح البیان، یا روح البیان فی تفسیر القرآن، شامل برخی تأویلات صوفیانه. این کتاب جلدی بارها به چاپ رسیده است: بولاق، ۲۵۵ق، ۲۶۴ق، ۲۷۶ق، ۲۷۸ق؛ قاهره ، ۲۸۵ق؛ استانبول، ۳۰۶ق؛ بیروت ، ۴۰۵ق/۹۸۵م. تفسیر سوره واقعه نیز جداگانه در استانبول ۳۱۸ق، به چاپ رسیده است. از این تفسیر گزیدهای با عنوان تلخیص البیان توسط محمد نوری قادری موصلی و گزیده دیگری با عنوان ریحانة الاخوان المقطوفة من ریاض الجنان المنقولة من تفسیر روح البیان توسط مصطفی صبری رشیدی ترتیب یافته است. ۵.الحجة البالغة، استانبول، ۲۹۱ق/۸۷۲م. ۶.الخطاب، استانبول، ۲۵۶ق/۸۴۰م و نیز ۹۷۶م. ۷.دیوان شعر، که نخست در بولاق ۲۵۷ق/۸۴۱م همراه با مقالات و سپسدر استانبول ۲۸۸ق/۸۷۱م بهچاپرسیدهاست. ۸.رساله حسینیه، که جزء آثار چاپ شده از آن یاد شده، اما محل و تاریخ چاپ آن مشخص نشده است. ۹.رشحات عین الحیات، استانبول، ۸۷۴م. ۱۰.روح المثنوی، شرح و تعلیقاتی است بر مثنوی مولوی، در دو جلد، استانبول، ۲۸۷- ۲۸۹ق/۸۷۱-۸۷۳م. ۱۱.سلسله طریقت جلوتیه یا جلواتیه، که به الطریقة نیز معروف است، شرح احوالمشایخ سلسلهجلوتیهنیز در آنآمدهاست، استانبول، ۲۹۱ق/۸۷۴م. ۱۲. شرح الاربعین یا شرح اربعین حدیثاً. این اثر شرحی است بر الاربعون حدیثاً اثر محییالدین نووی که در برخی منابع آن را به همین مناسبت الاربعون حدیثاً نامیدهاند [۱۶]
واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع، ص۳۵، قاهره، ۸۹۶م.
[۱۷]
سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج۱، ص۴۱، قاهره، ۹۲۸م.
این کتاب چندین بار به چاپ رسیده، از جمله در استانبول، ۲۵۳ق/۸۳۷م و نیز در ۸۴۱م و ۳۱۷ق/۸۹۹م.۱۳.شرح پند عطار، ترجمه و شرحی است بر پند نامه منسوب به عطار نیشابوریکهدر بولاق ۸۳۲مو در استانبول۲۵۰ق/۸۳۴م و ۲۸۷ق/۸۷۰م به چاپ رسیده است. ۱۴.شرح شعب الایمان، استانبول، ۳۰۴ق/۸۸۷م. ۱۵.شرح فصوص الحکم ابن عربی و ترجمه آن. اسماعیل حقی این اثر را به ترکی و عربی تألیف کرده است. نخست در بولاق ۲۵۲ق/ ۸۳۲م چاپ شد. ترجمهای از آن به انگلیسی توسط بولنت رئوف انجام گرفته که در استانبول ۹۸۹م به چاپ رسیده است. ۱۶.شرح الکبائر، استانبول، ۲۵۷ق/۸۴۱م. ۱۷.فرح الروح فی شرح المحمدیة، که به شرح محمدیه نیز معروف است. [۱۸]
معلمناجی، عمر، اسامی، ج۱، ص۹، استانبول، ۳۰۸ق.
[۱۹]
مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۱، ص۵، تبریز، ۳۴۶ش.
شرحی است بر محمدیة یازیجی اوغلی.این کتاب در بولاق ۲۵۲ق/۸۳۶م و ۲۵۸ق/ ۸۴۲م، استانبول ۲۵۸ق و لیدن به کوشش نیکلسون ۹۲۵م، به چاپ رسیده است. ۱۸.الفروق، استانبول، ۲۵۱ق. ۱۹.الکنز المخفی، درباره اندیشههای عرفانی نویسنده و متضمن اشاراتی است درباره اعتقادات و تمایلات حلولی او [۲۰]
بستانی، ج۳، ص۲۰.
این کتاب در استانبول ۲۹۰ق/۸۷۳م و ۳۰۷ق/۸۹۰م، ۹۶۷م به چاپ رسیده است.۲۰.معراجیه، قصیدهای است در وصف معراج پیامبر اکرم (ص)، استانبول، ۲۶۹ق/۸۵۲م. ۲۱.مقالات، که همراه دیوان او در بولاق ۲۵۷ق چاپ شده است. ۲۲.النجاة، استانبول، ۲۹۰ق/۸۷۳م. ۶.۲ - خطیشماری از تألیفات اسماعیل حقی به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای ترکیه ، اروپا و مصر موجود است، از جمله: تأویل سورة الزلزلة، که به مناسبت زلزلهای که در ۱۲۲ق در مصر رخ داد، تألیف شده است؛ تمام الفیض؛ شرح علی تفسیر الجزء الاخیر للقاضی بیضاوی؛ رساله الجامعة فی مسائل النافعة؛ رساله الحضرات؛ شرح اعانة الراغبین فی الصلاة و السلام علی افضل المرسلین؛ شرح العطاء لاهل الغطاء؛ مجموعه یا مجموعة الفوائد، که شامل ۱ رساله است. [۲۱]
تیموریه، فهرست، ج۴، ص۶۴.
[۲۲]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۱۹-۲۰.
[۲۳]
کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱، ص۲۶، بیروت، ۹۵۷م.
۷ - آثار یافت نشدهبرخی از عناوینی که اسماعیل حقی در مقدمه تفسیر روح البیان [۲۴]
اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۶، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
ذکر کرده است، در فهرست آثار یاد شده از او دیده نمیشود، از جمله: شرح آداب، شرح نخبة الفکر مجموعهای از اصول حدیث، نقد الحال، کتاب الحق الصریح و الکشف الصحیح، شرح تفسیر الفاتحة و جز آنها.ظاهراً شرح مختصری نیز بر برخی از اشعار عرفای ترک از جمله یونس امره، حاجی بیرام ولی و نیازی مصری داشته است که در بسیاری از مجموعهها به چشم میخورد. ۸ - فهرست منابع(۱) اسماعیل حقی، تفسیر روح البیان، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م. (۲) بستانی. (۳) بغدادی، هدیه. (۴) تیموریه، فهرست. (۵) رفعت افندی، احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول، ۲۹۹ق. (۶) زرکلی، اعلام. (۷) سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۹۲۸م. (۸) کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۹۵۷م. (۹) مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۳۴۶ش. (۱۰) معلمناجی، عمر، اسامی، استانبول، ۳۰۸ق. (۱۱) واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع، قاهره، ۸۹۶م. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماعیل حقی بروسوی»، ج۸، ص۳۴۸۲. |